سیما غفارزاده – ونکوور
دوشنبهٔ هفتهٔ گذشته، ۲۴ اوت ۲۰۲۰، رهبر جدید حزب محافظهکار کانادا اعلام شد: اِرین اوتول، سیاستمدار ۴۷ سالهٔ کانادایی، که از سال ۲۰۱۲ نمایندهٔ حوزهٔ دورام استان اُنتاریو در مجلس فدرال است. وی در سخنرانی خود پس از انتخاب شدن به این سِمَت، با لحنی کنایهآمیز گفت زمان آن فرا رسیده است تا کاناداییهای هوادار حزبهای لیبرال و اندیپی از این احزاب «فاصلهٔ اجتماعی» بگیرند و خطاب به اقشار مختلف از جمله اعضای اتحادیهها، صاحبان کسبوکارهای کوچک، شهروندان کانادایی جدید و زنان گفت که اگر آنها میخواهند سخت کار کنند تا زندگی بهتری برای خانوادههایشان فراهم نمایند، باید به حزب محافظهکار رأی دهند.
جاگمیت سینگ در مصاحبهای با شبکهٔ خبری سیبیسی اظهار امیدواری کرد که با کنار رفتن اندرو شییِر و روی کار آمدن اِرین اوتول، که نسبت به شییِر در طیف مترقی محافظهکاران قرار میگیرد، تغییراتی را در سیاستهای این حزب در ارتباط با حمایت از قشرهای مختلف مردم و ارائهٔ خدمات عمومی بیشتر شاهد باشیم. سینگ اضافه کرد که گرچه حمایت اوتول از جوامع گوناگونی مانند الجیبیتی و زنان نشانههای مثبتی است، اما بهنظر میرسد این حزب همچنان روی کاهش خدمات عمومی پافشاری دارد؛ موضوع بسیار مهمی که موجب میشود حزب اندیپی هر چه بیشتر از محافظهکاران فاصله بگیرد. جاگمیت سینگ در پاسخ به این سؤال که آیا از او و حزبش سؤال شده آنها انتظار دارند چه مواردی در سخنرانی ملوکانه، که روز ۲۳ سپتامبر همزمان با بازگشایی دوبارهٔ مجلس ایراد خواهد شد، گنجانده شده باشد، گفت که مستقیماً چنین تماسی با آنها نداشتهاند، ولی اندیپی آمادهٔ همکاری با دولت فدرال است اگر که سیاستهای حزبش برای حمایت از مردم و ارائهٔ خدمات عمومی لحاظ شود. سینگ در پاسخ به این سؤال که اگر مواردی چون بودجهٔ بیشتر برای مهدکودکها، افزایش حقوق بیکاری و امثالهم در سخنرانی ملوکانه نباشد، آیا حزب اندیپی به دیگر احزاب مخالف لیبرال پیوسته و خواهان برگزاری انتخابات خواهد شد، گفت که حزب اندیپی در پی برانداختن دولت نیست و تمام تلاشش این است که به کاناداییها کمک کند، بنابراین حزب اندیپی آمادگی کامل دارد که با حزب لیبرال همکاری کند اگر که آن حزب تمایل داشته باشد به مردم کمک کند. وی گفت: «خصوصاً در زمانی که ما با بحران شیوع بیماریای همهگیر مواجهایم، مسئولانهترین کار این است که روی نیازهای مردم تمرکز کنیم. هدف ما کمک به مردم است، نه سقوط دولت.» وقتی از سینگ سؤال شد که آیا این رویکرد او بهدلیل عدم آمادگی برای ورود به میدان رقابت انتخاباتی است، گفت که اگر انتخابات برگزار شود، آنها آمادهاند، اما در پیِ آن نیستند و در درجهٔ اول تلاششان این است که به مردم، خصوصاً در دوران پاندمی، کمک کنند.
از طرف دیگر، دوشنبهٔ این هفته جاستین ترودو در دفاع از تصمیمش برای تعطیلی مجلس و تصدیق این موضوع که لیبرالها اکثریت کرسیهای مجلس عوام را در اختیار ندارند، گفت: «ما بدون اطمینان از اینکه حمایت مجلس را داریم، نباید برای کمک به کاناداییها برای ساختن آیندهای بهتر قدم برداریم.»
تصدیق فوق از طرف نخستوزیر، اگر که در پیِ برگزاری انتخاباتی زودرس نباشد، بدان معناست که او به حمایت حداقل یک حزب دیگر نیاز دارد، هرچند سؤال اصلی این است که آیا وی اساساً علاقهای به درخواست حمایت دارد یا خیر. اگر پاسخ به این سؤال مثبت باشد، بهنظر میرسد شرایط موجود فرصتی ایجاد کرده است که جاستین ترودو و جاگمیت سینگ بهدنبال وجوه اشتراک احزاب خود باشند. درواقع، چارهٔ عدم برگزاری انتخابات فدرال دیگری تنها به فاصلهٔ یک سال، آن است که لیبرالها بتوانند با یک حزب دیگر همکاری کنند تا سخنرانی ملوکانه و سیاستها و برنامههای ارائهشده رأی لازم را بیاورد.
با توجه به اینکه لیبرالها و محافظهکاران این روزها توافق چندانی با هم ندارند و چشماندازی برای همکاری با یکدیگر نمیبینند و حزب بلاک کبکوآ نیز پیش از این و پیرو رسوایی «خیریهٔ وی»، اعلام کرده است چنانچه جاستین ترودو استعفا ندهد، به دولت رأی اعتماد نخواهد داد و خواهان انتخابات خواهد شد، بهنظر میرسد در صورتیکه ترودو علاقهای به جلب حمایت یکی از احزاب دیگر برای ادامهٔ حیات دولت اقلیت داشته باشد، انتخابی جز حزب دموکرات نوین نخواهد داشت. شایان ذکر است که در حال حاضر، این دو حزب روی هم ۱۷۷ کرسی مجلس را دارند؛ اکثریتی که بهراحتی میتواند قانون تصویب کند.
دو حزب لیبرال و دموکرات نوین پیش از این نیز در شرایط مشابه قرار گرفتهاند، ولی در نهایت پایانی خوش نداشته است. در سال ۲۰۰۵، پل مارتین، نخستوزیر، برای تصویب بودجه به حمایت جک لیتون، رهبر حزب اندیپی، نیاز داشت. در قبال این حمایت، لیبرالها موافقت کردند که بودجهٔ خانههای مقرونبهصرفه، تحصیل، آموزش، محیط زیست و کمکهای خارجی را افزایش دهند و کاهش مالیات شرکتهای بزرگ را که در برنامه بود، به تعویق بیاندازند. هرچند عمل به این توافقات دیری نپایید و در اواخر نوامبر ۲۰۰۵، حزب اندیپی با پیوستن به دیگر احزاب، رأی به سقوط دولت داد. و نتیجه آنکه در انتخابات بعدی، دولت به دست محافظهکاران افتاد و اغلب برنامههای در دست اقدامِ دولت لیبرال از بین رفت.
حال باید دید درس سال ۲۰۰۵ در حافظهها مانده است یا خیر؛ احزابی که فرصتهای انجام تغییرات مهم و اساسی را از دست میدهند، ممکن است مجبور شوند برای شانس بعدیشان مدت زمانی طولانی صبر کنند، چرا که انتخابات همیشه نوعی قمار است!